جدول جو
جدول جو

معنی پیچ پیچان رفتن - جستجوی لغت در جدول جو

پیچ پیچان رفتن
(هََ)
رفتن چنانکه مار بر زمین و گاهی تیرتخش (فشفشه) در هوا. عمج. تعمج. نوع. تنعنع. تمایل. تمایح. مسنطل، پیچ پیچان رونده که حفظ نفس خود نتواند. سهم ٌ عموج، تیر که پیچ پیچان رود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پیچ پیچان رفتن
رفتن بشکل مار پیچ (چنانکه مار در زمین و فشفشه در هوا (آنکه بسببی نتواند مستقیم رود)
فرهنگ لغت هوشیار